ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

کار او دارد که حق را شد مرید
بهر کار او ز هر کاری برید
دیگران چون کودکان این روز چند
تا به شب بر خاک بازی می کنند
مولوی

پرواز بر فراز ویوودینا

سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۰۶ ب.ظ

امروز رمان «پرواز بر فراز ویوودینا» را خواندم. روایت شیرین محمود اکبرزاده از جنگ نابرابر بوسنی و حضور فرزندان ایرانی حضرت روح الله ره در سارایوو. آنقدری جذاب بود که متوجه نشوم سیصد صفحه را چطور در نصف روز خواندم. از لابه‌لای سطرهای کتاب به کوچه پس کوچه‌های سارایوو سرک می‌کشی. به X1 می‌روی. منطقه‌ اطراف کوه پرالجیا را سیر می‌کنی و در گروهان یک‌دست‌ها با دشمن صربی می‌جنگی. ویوودینا نام رودخانه ای است که از نگاه من رنگ اروند و کارون داشت. پرالجیا ارتفاعی شبیه به بازی‌دراز بود و سارایوو به خرمشهر می‌مانست. در طول داستان، بوسنیایی‌ها که البته در متن جنگ و جنگ‌جویی قرار دارند اما مشق "جهاد الهی" را نزد «سردار» می‌آموزند.
(بهار 1392)
  • ۹۵/۱۰/۲۸
  • محمد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی