ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

کار او دارد که حق را شد مرید
بهر کار او ز هر کاری برید
دیگران چون کودکان این روز چند
تا به شب بر خاک بازی می کنند
مولوی

۱ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

از ویژگی‌های دوست داشتنی سعدی یکی هم این است که گاهی همه‌ی حرف دلت را یکجا در یک غزل ناب، کلمه به کلمه، تمام و کمال روایت می کند. آنهم به زیباترین شکل ممکن. میخوانی، می سوزی و از نم نم اشک گونه را تر می کنی... روحش شاد و لله درُّه... 

تو را نادیـدن ما غم نباشد

که در خیلت به از ما کم نباشد

من از دست تو در عالم نهم روی

ولیکن چون تو در عالم نباشد

عجب گر در چمن برپای خیزی

که سرو راست پیشت خم نباشد

من اول روز دانستم که این عهد

که با من می‌کنی محکم نباشد

که دانستم که هرگز سازگاری

پــــری را با بنی آدم نباشد

مکن یارا دلم مجروح مگذار

که هیچم در جهان مرهم نباشد

بیا تا جان شیرین در تو ریزم

که بخل و دوستی با هم نباشد

نخواهم بی تو یک دم زندگانی

که طیب عیش بی همدم نباشد..

 

شعر را با صدای نازنین حسام الدین سراج بشنوید:

  • محمد