ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

ناگه طلوع عشق...

مرا امید وصال تو زنده می دارد...

کار او دارد که حق را شد مرید
بهر کار او ز هر کاری برید
دیگران چون کودکان این روز چند
تا به شب بر خاک بازی می کنند
مولوی

حماسه یاسین

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۴۲ ب.ظ

حماسه یاسین جزو زیباترین کتابهایی است که خوانده ام. کوتاه اما عمیق و تاثیر گذار..


«برج های نه و ده ِ سال، سرما شدیدتر شده بود و گاهی شبها یخ لباس های غواصی را می تکاندیم تا مقداری شُـل شود و بشود بپوشیم. در آب، سرما غوغا می کرد. صدای به هم خوردن دندانها به خوبی شنیده می شد. صدای ذکـر بچـه ها که از دهانه ی اشنوگل شنیده میشد منظره ی جالبی را درست می کرد.»

(حماسه یاسین - ص31)

  • ۹۲/۰۲/۳۰
  • محمد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی