نفرین زمین
بار اول که کتابهای داستانی جلال را میخواندم، «نفرین زمین»، جا ماند. بار دوم هم... و حالا نشسته ام به خواندنش.
سال 46 (دو سال قبل از فوت) از قلم جلال چکیده است. سرگذشت معلم دهی است در طول نه ماه از یک سال و آنچه بر او و اهل ده میگذرد. میتوان گفت جلال در این کتاب بیش از آنکه در پی نوشتن یک داستان یا رمان باشد میخواسته حرفش را در زمینه مخالفت با اصلاحات ارضی و مهمتر از آن مواجهه سنت و مدرنیته بزند و برای بیان حرفهای سیاسی و اجتماعی خودش، روستا را به عنوان صحنه ماجرا انتخاب کرده است. مثلا یک جا از زبان معلم ده با صراحت میگوید:«لعنت بر آن کسی که فرهنگ جدید را با میز و نیمکت و قرتی بازی شروع کرد...». البته منظورش از فرهنگ، آموزش و پرورش است.در واقع جلال در این نوشته نوع مواجهه یک روستا را با همه هویت روستا بودنش با مدرنیزم و تکنولوژی به تصویر میکشد و خودش تقریبا همه جا زیر علم سنت سینه می زند!
- ۹۳/۰۲/۱۱