در تحسین سی سالگی
پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۸ ب.ظ
یادم نیست کی و کجا متنی در نک و نال از «سی سالگی» خواندم که پر بود از غرغر. یادم هست یک جایش نوشته بود «سی سالگی» سن بیخودی است، چرا؟ چون برای انجام خیلی از کارها زود است و برای انجام خیلی از کارها دیر! و باقی استدلالها هم تا جایی که حافظه ام یاری میکند به همین منوال شاعرانه...
(انگار که فی المثل ده سالگی یا پنجاه سالگی برای خیلی از کارها دیر و برای خیلی دیگر زود نیستند!)
من اما سی سالگی را دوست دارم. آخر روزهای سی سالگی هم روزهای خدا هستند. و اگر بخواهم برای این علاقه استدلالی هم دست و پا کنم اینطور میگویم: سی سالگی سن ایده آلی است. چون نه آنقدر کم است که از خامی، ناپختگی و بی تجربگی جوانی رنج ببری و نه آنقدر زیاد که انرژی جوانی را از دست داده باشی و ضعف و عوارض میانسالی گریبان گیرت شده باشد. پس با آغوشی باز سلام بر سی سالگی... (3 دی 1394)
- ۹۵/۱۰/۳۰