ناگه طلوع عشق...
مرا امید وصال تو زنده می دارد...
خانه
درباره من
ناگه طلوع عشق...
مرا امید وصال تو زنده می دارد...
کار او دارد که حق را شد مرید
بهر کار او ز هر کاری برید
دیگران چون کودکان این روز چند
تا به شب بر خاک بازی می کنند
مولوی
طبقه بندی موضوعی
روزمرگی ها
(۵)
در محضر اساتید
(۱)
اخلاق
(۴)
یاد ایام
(۴)
کتابخوانی و ادبیات
(۸)
فلسفه و کلام
(۱)
فرهنگ
(۱)
اشعار
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۱)
اسفند ۱۳۹۵
(۱)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۲)
دی ۱۳۹۵
(۱۱)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۱)
آذر ۱۳۹۲
(۲)
خرداد ۱۳۹۲
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۲
(۳)
مهر ۱۳۸۹
(۱)
آخرین مطالب
۹۶/۰۲/۱۰
روزی بیش از تمام عمر...
۹۵/۱۲/۱۰
خسته...
۹۵/۱۱/۱۹
پس از تاریکی، اثر موراکامی
۹۵/۱۱/۱۷
جا مانده ...
۹۵/۱۱/۱۵
تو در میان جانی
۹۵/۱۱/۱۴
پای در گل..
۹۵/۱۱/۱۱
مرحوم حاج آقا زاهدی
۹۵/۱۱/۰۸
تو را نادیـدن ما غم نباشد..
۹۵/۱۱/۰۷
انصاف نیست...
۹۵/۱۱/۰۷
داغ جدایی به دل..
پربیننده ترین مطالب
۹۵/۱۱/۱۵
تو در میان جانی
۹۵/۱۱/۱۱
مرحوم حاج آقا زاهدی
۹۵/۱۱/۱۹
پس از تاریکی، اثر موراکامی
۹۵/۱۱/۰۷
داغ جدایی به دل..
۹۵/۱۰/۲۳
داستان خمره
۹۵/۱۰/۳۰
در تحسین سی سالگی
۹۵/۱۱/۱۷
جا مانده ...
۹۶/۰۲/۱۰
روزی بیش از تمام عمر...
۹۵/۱۱/۰۸
تو را نادیـدن ما غم نباشد..
۹۵/۱۱/۰۲
حدیث درهم و برهم نفس
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
ioi2017
درباره من
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن تـوام مـرا به مـن بـاز مــده
- دیوان شمس