خاطره ای از خوزه
پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ
سال 86 یک هم اتاقی مکزیکی داشتم به اسم خوزه. خبرنگار بود، اهل مکزیک و دو سال بود که مسلمان شده بود. گهگاه چیزهایی برایم تعریف می کرد که برخی هایش خوب در ذهنم جاگیر شده است یکی اش این بود:
می گفت فلانی، ما مکزیکی ها هر وقت به امریکا می رویم امریکایی ها اگر اسپانیولی بلد هم باشند حاضر نمی شوند با ما به زبان ما صحبت کنند. و آخرش این است که ما اسپانیولی صحبت می کنیم و آنها هم انگلیسی جواب ما را می دهند و بالعکس. اما از آن طرف، هر وقت هم که آنها میهمان ما هستند و به کشور ما می آیند باز هم ما باید با آنها انگلیسی صحبت کنیم و اگر هم بلد نباشیم با ما هم کلام نمی شوند. این را که تعریف می کرد یک حس هیجان همراه با تنفر از نژاد پرستی امریکایی ها صورتش را پر می کرد...
- ۹۵/۱۰/۲۳