1- نظریه های جامعه شناسی غرب مثل قرآن برای بعضی ها معتبر است؛ از قرآن هم معتــبر تر. فلان جامعه شناس این جور گفته؛ این دیگر برو برگرد ندارد! چرا؟! بنشینید فکــر کنید؛ نظریه پردازی کنید، از موجودی این دانشها در دنیا استفاده کنیم، برآن چیزی بیفزاییم و نقاط غلط آن را برملا کنیم. این از جمله کارهایی است که جزو الزامات حتــمی پیشرفت است.
2- البته همانطور که گفتم، اساتیدى هستند که فرآوردههاى اندیشههاى غربى در علوم انسانى، بت آنهاست. در مقابل خدا مىگویند سجده نکنید؛ اما در مقابل بتها به راحتى سجده مىکنند؛ دانشجوى جوان را دست او بدهى، بافت و ساخت فکرى او را همانطورى که متناسب با آن بت خود او است، مىسازد. بنده به اینطور افراد، هیچ اعتقادى ندارم. این استاد هر چه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نیست، مضرّ است... مواظب باشید دچار آن بتپرستى نشوید. یک مطلبى را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعى یا سیاسى در غرب گفته و بعد آمدند ده تا نقد بر آن نوشتهاند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور مىآورد و با بَهبَه و چَهچَه آن را به خوردِ دانشجو و شاگرد و محیط خودش مىدهد. تحقیق علمى به معناى فقط فراگیرى و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست.
(رهبر معظم انقلاب)